اینکه نیمی از کودکان خیابانی در تهران به سر میبرند و 70 درصدشان خانواده دارند را نمیتوان بهعنوان در دست داشتن آمار تقریبا دقیقی از این کودکان دانست و هنوز هیچیک از سازمانهای مرتبط، آماری از کودکان خیابانی ارائه ندادهاند.آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، این کودکان را اینگونه تعریف میکند: فرد کمتر از 18سال تمام که بهصورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر میبرد، اعم از کودکی که هنوز با خانواده خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و یا کودکی که خیابان را خانه خود میداند و رابطه او با خانواده به حداقل رسیده و یا اساسا چنین ارتباطی وجود ندارد.
براساس این تعریف و با درنظر گرفتن اینکه تمامی افراد کمتر از 18 سال را در بر میگیرد، جمعیت کودکان خیابانی کشور میبایست تعداد قابل توجهی باشد.همان آییننامه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، وزارت دادگستری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت کار و اموراجتماعی، شهرداری، سازمان بیمه خدمات درمانی، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران، وزارت آموزش و پرورش و کمیته امداد را مکلف کرده که در امر ساماندهی کودکان خیابانی فعالیت کنند و برای هریک به تفکیک موقعیت شان مسئولیتهایی را درنظر گرفته که میبایست آن را اجرا کنند.
کارهای بین بخشی
تجربه نشان داده هر مسئولیتی که میان سازمانها و نهادهای گوناگون دولتی تقسیم شود، نتیجه هر چیزی خواهد بود جز به سرانجام رسیدن مسئولیتی که مشخص شده است.
وقتی 10 نهاد و سازمان میبایست وظایفی را برای ساماندهی کودکان خیابانی انجام دهند نتیجه آن است که حتی اگر یکی از این نهادها هم بخواهد ماموریتش را انجام دهد با فرض اینکه در نهاد فرض شده تمامی هم و غم مسئولان برای پیش بردن ماموریت شان باشد نهادهای مرتبط باید همکاری مناسبی را داشته باشند در غیراین صورت از یک جایی به بعد باید از خیر انجام مسئولیت گذشت.
حالا تعیین تکلیف وضعیت کودکان خیابانی میان 10 سازمان و نهاد معلق مانده و به تازگی مدیرکل مداخله و بازتوانی سازمان بهزیستی کشور خواهان تشکیل شورایعالی ساماندهی کودکان خیابانی شده است.
فرهاد اقطار به ایسنا گفته که ساماندهی کودکان خیابانی امری فرادستگاهی است و سازمان بهزیستی به تنهایی نمیتواند کودکان خیابانی را که اتفاقا در فصلهای گرم سال تعدادشان بیشتر میشود، ساماندهی کند و با تشکیل شورایعالی ساماندهی کودکان خیابانی بالاترین مقامات دستگاههای اجرایی در این امر دخیل میشوند که از این نکته میتوان برای به سرانجامرساندن این پروژه استفاده کرد.
به گفته او، در حال حاضر دخیل نبودن وزارت بهداشت در امر ساماندهی کودکان خیابانی مسئله مشهودی است؛ چرا که برخی از این کودکان و نوجوانان معتاد هستند و عدهای نیز بهدلیل ابتلا به بیماریهای «هپاتیت» و «ایدز» نیازمند مداخله درمانی هستند.
اقطار معتقد است علاوه بر مهاجرپذیر بودن استان تهران از آنجا که فرهنگ مردم تهران امکان کمکهای نقدی با مبالغ بالا به این کودکان را فراهم میکند، بنابراین تعداد کودکان خیابانی تهران از تمامی استانهای کشور بیشتر است. در واقع او بر این نکته تاکید دارد که درآمد بالای کودکان خیابانی در پایتخت سبب شده تا تعداد این کودکان افزایش یابد و سبب بهوجود آمدن و شکلگیری گروه بزرگی از این نوع کودکان در تهران شود؛ به همین دلیل یکی از وظایف اصلی رسانههای جمعی اطلاعرسانی به مردم برای متوقف کردن این دسته از کمکهاست. بنا بر خبرهای منتشر شده، در حال حاضر شورای ساماندهی کودکان خیابانی در سطح استانهای کشور تشکیل شده است اما برای دستیابی به نتایج بهتر میبایست شاهد تشکیل این شورا در سطح عالی بود.
حل مشکل کودکان خیابانی سالهاست که در کشور به یک معضل اصلی تبدیل شده است و با وجود اینکه در بسیاری موارد همایشها، نشستها و گردهماییهای تخصصی زیادی با این موضوع برگزار میشود که منتهی به اخذ تصمیمات نیز شده است، واقعیتهای موجود در خیابانها بهویژه در پایتخت نشان میدهد که کودکان خیابانی کشور همچنان در غفلت مسئولان در گوشه و کنار شهر مشغول کسب درآمدند.